دانلود محصولات گوگل در ايران آزاد مي شود

مسئولان شركت اينترنتي گوگل اعلام كردند كه از روز چهارشنبه (19 ژانويه = 29 دي ماه 1389) دانلود نرم افزارهايي چون " گوگل ارث = google earth" ، " پيكاسا = picasa" و موتور جستجوي اينترنتي " كروم= chrome "  را براي كاربران ايراني آزاد مي كند.

 به نقل از وب سايت روزنامه لوس آنجلس تايمز آمريكا ، نيل مارتين يكي از مديران شركت گوگل با اشاره به اين موضوع گفت : " توليدات ما به مردم كمك مي كنند تا عقايد و اطلاعات خود را با يكديگر به اشتراك گذاشته و به اطلاعات جديد دست پيدا كنند و از نظر ما دسترسي بيشتر به توليدات ما به معناي حق انتخاب بيشتر ، آزادي بيشتر و در نهايت قدرت فزون تر مردم در ايران يا در همه جهان است ".

رفع محدوديت هاي استفاده از امكانات اينترنت براي كاربران ايراني يكي از سياست هاي دولت اوباما است. دولت اوباما در مارس سال گذشته ميلادي اعلام كرد كه در جهت رفع محدوديت هاي كاربران ايراني براي استفاده از امكانات نرم افزاري شركت هاي بزرگ اينترنتي آمريكا حركت خواهد كرد. بدين منظور دولت اوباما صادرات نرم افزارهاي اينترنتي شركت هاي آمريكايي به ايران را از شمول قانون محدوديت هاي تحريمي ايران استثنا كرده است .

يك سخنگوي گوگل گفته است كه علي رغم رفع محدوديت دانلود نرم افزارهاي اين شركت در ايران ، اما هنوز كاربران اينترنت در كشورهايي چون كوبا ، سوريه ، سودان و كره شمالي مجاز به دسترسي به نرم افزارهاي اين شركت نيستند.

ماست ها را کیسه کردند...!!

روزی به مختارالسلطنه اطلاع دادند که نرخ ماست در تهران خیلی گران شده است. مختارالسلطنه دستور داد که کسی حق ندارد ماست را گران بفروشد. چون چندی بدین منوال گذشت؛ برای اطمینان خاطر با قیافه ی ناشناخته به یکی از دکان های لبنیات فروشی رفت و مقداری ماست خواست. ماست فروش که او را نشناخته بود پرسید: چه جور ماستی می خواهی؟

ماست معمولی یا ماست مختارالسلطنه! مختارالسلطنه با حیرت و شگفتی از ترکیب و خاصیت این دو ماست پرسید.

ماست فروش گفت: ماست معمولی همان است که از شیر می گیرند و بدون آب است و با قیمت دلخواه. اما ماست مختارالسلطنه همین طغار دوغ است که در جلوی دکان میبینید و

یک ثلث ماست و باقی آب است و به نرخ مختار السلطنه می فروشیم و بدان نیز لقب دادیم.

حال کدام می خواهی؟! مختارالسلطنه دستور داد ماست فروش را جلوی دکانش به طور وارونه آویزان کرده و بند تنبانش رامحکم ببستند. سپس طغار دوغ را از بالا در دو لنگه شلوارش سرازیر کردند و شلوارش را از بالا به مچ پاهایش ببستند. سپس به او گفت: آنقدر باید به این شکل آویزان باشی تا تمام آبهایی که داخل این ماست کردی از شلوارت خارج شود که دیگر جرات نکنی ماست داخل آب بکنی! چون سایر لبنیات فروش ها از این ماجرا با خبر شدند،

همه ماست ها را کیسه کردند.