انفجار ذهن

نخستین یخچال ویترینی کشور به اسباب و اثاثیه مبلمان شهری پیوست. به گزارش آژانس عکس تهران، نخستین یخچال ویترینی کشور، ظهر روز پنجشنبه 23 مهرماه 1394 و همزمان با اولین روز از ماه محرم در میدان شوش نصب شد.این یخچال که با همت گروه مردمی پایان کارتن خوابی نصب شد با نگاه رفع گرسنگی از جامعه صورت گرفت. زین پس مردم شهر میتوانند نذر ها و خیرات خود را برای سیر کردن گرسنگان در این یخچال قرار دهند. گفتنی است در نصب این یخچال عوامل اجرایی سامانه 137 ناحیه 4منطقه 12شهرداری تهران و مدیر اجتماعی فرهنگی این ناحیه همکاری داشتند. این اقدام نوآورانه را بایستی تشویق و مورد حمایت قرار داد.

آخرین یادداشت دکتر محمود سریع‌القلم حاکی نکات قابل توجهی در حوزه های اطلاعات، اعتماد عمومی و امنیت ملی است که برای عصر ایران نگاشته و نگاهی جدید به مفهوم امنیت ملی در عصر جدید را مطرح کرده است: ایشان معتقدند درجوامعی که مردم به هم اعتماد دارند، به هم نیز اطلاعات می دهند و شبکه درست می کنند و در نتیجه رشد می کنند.

  در سال 2012، فیس بوک یک میلیارد دلار اینستاگرام را با 13 کارمند خریداری کرد و سال گذشته نیز 22 میلیارد دلار برای خریداری واتس آپ، هزینه نمود. در طول فقط ده سال، ارزش شرکت‌های نرم افزار "سی لی کان ولی" از یک میلیارد دلار به سه تریلیون دلار افزایش پیدا کرده است.

در حالی که در سال 2000 تنها 400 میلیون نفر به اینترنت وصل بودند، تا آخر سال 2015، حدود 2.3 میلیارد نفر به اینترنت دسترسی خواهند داشت.

حدود 70 درصد برنامه‌های تلویزیون اینترنتی را صدا و سیما تهیه ‌می‌کند و تامین30 درصد را نیز اپراتورها به عهده دارند. تلویزیون‌ اینترنتی یا IPTV تا پایان امسال راه‌اندازی می‌شود و علاقه‌مندان تماشای انواع برنامه‌های تلویزیونی می‌توانند هر زمان با اتصال به اینترنت، برنامه‌های مورد نظرشان را تماشا کنند.

عباس عسگری ساری، رئیس مرکز رسانه‌های نوین سازمان صدا و سیما، ضمن اشاره به مقدمات راه‌اندازی تلویزیون IPTV گفته است: در حال حاضر شرکت‌های طرف قرارداد انتخاب شده‌اند و این شرکت‌ها در حال راه‌اندازی آزمایشی این فناوری هستند تا بهره‌برداری نهایی بدون مساله انجام شود. چنانچه مشکلی ایجاد نشود، تا پایان امسال این سرویس در اختیار مردم قرار خواهد گرفت. در فاز اول شهرهای بزرگ و بعد از آن به سرعت در شهرهای دیگر دسترسی به تلویزیون اینترنتی فراهم می‌شود.

مطلب مرتبط: مخالفت وزیر ارتباطات با صدور مجوز تلویزیون اینترنتی توسط صدا و سیما

اخیرا در یک برنامه زنده تلویزیونی که مصادف با خبر کشته شدن تعداد زیادی از هموطنان در منا شده بود، مصاحبه ای با اکبر عبدی پخش شد که ضمن بیان خاطره ای از سفر حج اش، جماعت عرب را هم مورد لطف و مرحمت خود قرار داد! حجت‌الاسلام والمسلمین زائری که اظهارنظرهای چند وقت اخیرش درباره برخی موضوعات نظیر حجاب، موافقان و مخالفان زیادی پیدا کرده بود، حالا درباره خاطره جنجالی اکبر عبدی در یک برنامه زنده تلویزیونی، یادداشتی منتشر کرده است.

در یادداشت زائری که در روزنامه خراسان منتشر شده، آمده است: چند روز است که فایل ویدئویی یک برنامه ترکیبی تلویزیون در عید غدیر با حضور اکبر عبدی در شبکه‌های اجتماعی دست به دست می گردد و همه دُرفشانی و ادب هنرمند محبوب و مشهور را با حیرت و تعجب تماشا و تکرار می کنند.

دوستی میگفت: هنگاﻡ ﺑﺎﺯﺩﯾﺪ ﺍﺯ ﯾﮏ ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﺭﻭﺍﻧﯽ، ﺍﺯ ﺭﻭﺍﻥﭘﺰﺷﮏ ﭘﺮﺳﯿﺪﻡ: ﺷﻤﺎ ﭼﻄﻮﺭ ﻣﯽﻓﻬﻤﯿﺪ ﮐﻪ ﯾﮏ ﺑﯿﻤﺎﺭ ﺭﻭﺍﻧﯽ ﺑﻪ ﺑﺴﺘﺮﯼ ﺷﺪﻥ ﺩﺭ  ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﻧﯿﺎﺯ ﺩﺍﺭﺩ ﯾﺎ ﻧﻪ؟  ﺭﻭﺍﻥﭘﺰﺷﮏ ﮔﻔﺖ: ﻣﺎ ﻭﺍﻥ ﺣﻤﺎﻡ ﺭﺍ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺁﺏ ﻣﯽﮐﻨﯿﻢ ﻭ ﯾﮏ ﻗﺎﺷﻖ ﭼﺎﯾﺨﻮﺭﯼ، ﯾﮏ ﻓﻨﺠﺎﻥ ﻭ ﯾﮏ ﺳﻄﻞ ﺟﻠﻮﯼ ﺑﯿﻤﺎﺭ ﻣﯽﮔﺬﺍﺭﯾﻢ ﻭ ﺍﺯ ﺍﻭ  ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﯿﻢ ﮐﻪ ﻭﺍﻥ ﺭﺍ ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻨﺪ .

ﻣﻦ ﮔﻔﺘﻢ: ﺁﻫﺎﻥ ! ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ . ﺁﺩﻡ ﻋﺎﺩﯼ ﺑﺎﯾﺪ ﺳﻄﻞ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﺍﺭﺩ ﭼﻮﻥ  ﺑﺰﺭﮒﺗﺮ ﺍﺳﺖ !

ﺭﻭﺍﻥﭘﺰﺷﮏ ﮔﻔﺖ: ﻧﻪ ! ﺁﺩﻡ ﻋﺎﺩﯼ ﺩﺭﭘﻮﺵ ﺯﯾﺮ ﺁﺏ ﻭﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﺮ ﻣﯽﺩﺍﺭﺩ .

ﻭ ﺑﻌﺪ ﺑﻪ ﺷﻮﺧﯽ ﺑﻪ ﻣﻦ ﮔﻔﺖ ﺣﺎﻻ ﺷﻤﺎ ﻫﻢ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﯿﺪ ﺗﺨﺖﺗﺎﻥ ﮐﻨﺎﺭ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﺑﺎﺷﺪ؟!

ﻧﺘﯿﺠﻪ:

۱ - ﺭﺍﻩ ﺣﻞ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺩﺭ ﮔﺰﯾﻨﻪ ﻫﺎﯼ ﭘﯿﺸﻨﻬﺎﺩﯼ ﻧﯿﺴﺖ.

۲ - ﺩﺭ ﺣﻞ ﻣﺸﮑﻞ ﻭ ﺩﺭ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﮔﯿﺮﯼ، ﻫﺪﻓﻤﺎﻥ ﯾﺎﺩﻣﺎﻥ ﻧﺮﻭﺩ.

ﺩﺭﺣﮑﺎﯾﺖ ﻓﻮﻕ، ﻫﺪﻑ ﺧﺎﻟﯽ ﮐﺮﺩﻥ ﺁﺏ ﻭﺍﻥ ﺍﺳﺖ ﻧﻪ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺍﺯ ﺍﺑﺰﺍﺭ  ﭘﯿﺸﻨﻬﺎﺩﯼ.

 ٣ - ﺭﺍﻩ ﺣﻞ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺟﻠﻮﯼ ﭼﺸﻢ ﻧﯿﺴﺖ ...ﻣﻐﺰ ﻣﺎ ﯾﮏ ﺩﯾﻨﺎﻡ ﻫﺰﺍﺭ ﻭﻟﺘﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﺘﺎﺳﻔﺎﻧﻪ ﺍﮐﺜﺮﻣﺎﻥ ﺑﯿﺶ ﺍﺯ ﯾﮏ

 ﻭﻟﺖ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﯿﻢ!

 *وﯾﻠﯿﺎﻡ ﺟﯿﻤﺰ*

 نجار پیری درمانده و خسته بود و می خواست بازنشسته شود... او به کارفرمایش گفت که می خواهد ساختن خانه را رها کند و از زندگی بی دغدغه در کنار همسر و خانواده اش لذت ببرد...کار فرما از این که دید کارگر خو بَش می خواهد کار را ترک کند، ناراحت شد... او از نجار پیر خواست که به عنوان آخرین کار، تنها یک خانه ی دیگر بسازد... نجار پیر قبول کرد، اما کاملا مشخص بود که دلش به این کار راضی نیست... می خواست هرچه زودتر به جمع فقیر اما مهربان خانواده اش بپیوندد.

او برای ساختن این خانه، از مصالح بسیار نا مرغوبی استفاده کرد و با بی حوصلگی، به ساختن خانه ادامه داد...

وقتی کار به پایان رسید، کارفرما برای وارسی خانه آمد... او کلید خانه را به نجار داد و گفت: این خانه متعلق به توست... این هدیه ای است از طرف من برای تو...

نجار یکه خورد... مایه تاسف بود..! اگر می دانست که خانه ای برای خودش می سازد... حتما کارش را به گونه ای دیگر انجام می داد ؛ اما افسوس ...!