قتل عام انقلابی گنجشک ها به دستور مائو !

شیرزاد عبداللهی

✏️مائو رهبر انقلاب چین که خود را پیرو اندیشه مارکس و لنین و استالین می دانست، قبل از برنامه "جهش بزرگ" در سال 1958، سه حیوان " موش ، پشه و مگس " را به عنوان دشمنان خلق چین معرفی کرد و خواهان نابودی آنها شد. اما در جریان برنامه جهش بزرگ ، حوزه های حزبی گزارش دادند که گنجشکها بخش زیادی از محصولات کشاورزی را می خورند. مائو با جمع بندی نظرات ماموران حزبی ، فرمان قتل عام گنجشکها را صادر کرد و از توده های مردم خواست که به عنوان وظیفه انقلابی گنجشکها را نابود کنند.

✏️معلمان در مدرسه با حرارت دانش آموزان را علیه گنجشکها تحریک و گنجشکها را عامل گرسنگی و کمبود مواد غذایی اعلام می کردند . دانش آموزان مدارس و نظامیان نقش مهمی در این جنبش ایفا کردند. هر دانش آموز به عنوان وظیفه انقلابی روزانه با تیرکمان تعداد معینی گنجشک را شکار می کرد. بچه ها لانه های گنجشکها را ویران و تخم های انها را ازبین می بردند . نظامیان در سراسر کشور با زدن شیپور و طبل مانع نشستن گنجشکها روی شاخه درختان می شدند. گنجشکها روی هوا در اثر خستگی هلاک می شدند و سقوط می کردند.

 ✏️تحویل دادن لاشه گنجشکها تشویق و جایزه داشت. دانش آموزان لاشه گنجشکها را به نخ می کشیدند و تحویل مقامات حزبی می دادند و جایزه می گرفتند. تقریبا تمام  گنجشکها در چند ماه قتل عام شدند و لاشه های آنها با کامیون به حوزه های حزبی منتقل و پس از شمارش به دبیرخانه حزب در پکن گزارش می شد. اما داستان مطابق تئوری انقلابی صدر مائو پیش نرفت ! ناگهان سر وکله ملخ ها در مزارع پیدا شد. در غیبت گنجشکها تعادل اکوسیستم به هم خورده بود و جمعیت ملخ ها و دیگر آفات نباتی به صورت انفجاری افزایش یافته بود !

 ✏️معلوم شد که گنجشکها فقط از دانه غلات تغذیه نمی کردند بلکه حشراتی مانند ملخ ها را هم می خوردند. به دنبال قتل عام گنجشکها ، تولید محصولات کشاورزی به شدت پایین آمد و میلیونها نفر بر اثر گرسنگی مردند. از بالا دستور آمد که گنجشکها را نکشید، اما دیگر گنجشکی باقی نمانده بود!  مائو به اشتباه خود اعتراف نکرد.  اما تا چندسال یکی از واردات چین از اتحاد شوروی گنجشک زنده بود تا دوباره تعادل را به طبیعت برگردانند و جمعیت حشرات را با افزایش تعداد گنجشکها کنترل کنند.

 ✏️دخالت دولتها در اقتصاد ، فرهنگ و جامعه چیزی شبیه جنبش گنجشک کشی درچین است. کمونیستها اراده گرا بودند. آنها با نیات خوب، بزرگترین جنایات تاریخ را مرتکب شدند. مائو که تحصیلاتی در حد دیپلم موسطه داشت ، می خواست جامعه عقب مانده و فقر چین را با دستورالعمل های انقلابی به سرعت صنعتی و مرفه کند و تبعیض و نابرابری را بر اندازد. اما اقدامات او چون اراده گریانه و بر خلاف منطق تغییرات اجتماعی بود ، تعادل جامعه را به زد و نتایج معکوس به بارآورد و میلیونها انسان مثل موش آزمایشگاهی قربانی شدند.

آیا مسئله ما افراد هستند یا ساختارها؟

محمود سریع القلم

خاطرم هست سی و چهار سال پیش با استادم، جیمز روزنا، در پیاده رو، قدم می زدم که درحین بحث، دوچرخه سوار در پیاده رو را با علامت دست، نگه داشت و به او گفت: طبق بند دو ماده ۱۳۰ قانون شهرداری، شما نمی توانید در پیاده رو، دوچرخه سوار شوید. لطفاً در خیابان و در قسمت خط کشی شده دوچرخه سواری کنید.

چرا در کشور ما، اینقدر تجزیه و تحلیل مسایل، حول و حوش افراد است؟ چرا برای اینکه بهتر زندگی کنیم، جامعۀ سالمی داشته باشیم، اقتصاد با ثباتی داشته باشیم، با فساد مالی مبارزه کنیم، تصور می کنیم باید متکی به افراد باشیم؟ چرا ما در پی افراد هستیم تا مسایل ما را حل کنند؟ بحث داغ دهها رسانه در کشور اینست که رئیس جمهور فعلی، آیا یک دوره ای است یا دو دوره؟ یا اگر فلان شخص از فلان جریان و جناح کاندیدا شود، مسایل ما حل می شود؟ آیا مبارزه با قاچاق که گفته می شود حدود نصف درآمد نفت کشور است با تغییر رییس و اعضای شورای مبارزه با قاچاق حل می شود؟

ادامه نوشته

اختلاف در آمارها «بلایی بزرگ» است

حضرت آیت الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار مسئولان ستاد سرشماری عمومی نفوس و مسکن، اعضای شورای‌عالی آمار کشور و مدیران مرکز آمار ایران، «آمار و اطلاعات دقیق، متمرکز و علمی» را پایه اصلی در تصمیم‌گیری کارآمد برای کشور خواندند و با تأکید بر اهمیت طرح سرشماری عمومی، خطاب به مردم خاطرنشان کردند: همه مردم عزیز باید به طور جدی در این طرح مهم مشارکت کنند.

ایشان  آمار را ضرورتی قطعی و اصلی برای برنامه‌ریزی در خصوص منابع و نیازهای متنوع و گسترده کشور دانستند و افزودند: آحاد مردم عزیز برای آنکه تصمیم‌گیری‌ها در کشور، «درست، به‌جا و کارآمد» باشد، هم در این طرح مهم شرکت کنند و هم آمار و اطلاعات مورد نیاز را به صورت دقیق در اختیار دستگاههای آماری قرار دهند و آمارها نیز همچنانکه مسئولان گفته‌اند جنبه محرمانه دارد.

ادامه نوشته

سرمایه اجتماعی؛ نقدینگی سرد، نقدینگی داغ

سرمایه اجتماعی: نقدینگی داغ

نویسنده : محمد رضا شعبانعلی

سرمایه اجتماعی را به عنوان «منافع و دستاوردهای فردی یا جمعی» ناشی از همکاری و تعامل میان افراد و گروهها تعریف میکنند. شاید تعاریف متعدد باشد، اما خلاصه ی عمده تعریف ها در این حوزه، آن است که: «شبکه های اجتماعی، ارزش افزوده ایجاد میکنند». در میان منابع تولید و ارزش آفرینی، علاوه بر ابزارها، تکنولوژی، مدارک تحصیلی و دوره های آموزشی، باید جایگاهی نیز برای «حلقه های ارتباطی» در نظر گرفت.

ادامه نوشته