نبرد رسانه ای(13)- ارتباطات نوین جاده دو طرفه
ظرفيتها و توان بالاي اين رسانهها در اطلاعرساني، علاوه بردر هم شكستن انحصار رسانهاي غرب، موجب افشاي بسياري از واقعيات به زيان نظام سلطه شده است.
از همين رو ايده «جريان آزاد اطلاعات» در شرايط كنوني به بلايي براي غربيها تبديل شده است؛ اما از آنجا كه در مكتب ليبراليستي حاكم بر غرب همه مفاهيم جنبه ابزاري دارد و از كمترين بار ارزشي برخوردار است، در شرايط كنوني كه ارتباطات در حال تبديل شدن به جادهاي دوطرفه است، اين اروپاييها و آمريكاييها هستند كه برخلاف ادعاهاي خود به شعار جريان آزاد اطلاعات و آزادي بيان پشت كرده و در سالهاي اخير بارها، آزادي رسانهها را چه در داخل مرزهاي خود وچه در فضاي بينالمللي محدود ساختهاند.
مصاديق زيادي را ميتوان در اين زمينه نام برد، از محدوديتهاي ايجاد شده براي خبرنگاران ايران در برخي كشورهاي غربي از جمله آمريكا، فرانسه و... گرفته تا ارسال پارازيت و قطع شبكههاي بينالمللي ساير كشورها از روي ماهوارهها كه نمونه عيني آن دستور يوتلست به شركت آركيو براي قطع فركانس شبكههاي بينالمللي ايراني از 24 مهر گذشته بود.
اقدام اخير تعدادي از سناتورهاي افراطي آمريكا در ارائه پيشنهادي به كنگره براي تحريم سازمان صدا وسيماي جمهوري اسلامي ايران و رياست آن نيز در همين چارچوب قابل تحليل است.
درواقع از همان زمان كه 19 شبكه ماهوارهاي ايران توسط يوتلست قطع شد بسياري اعتقاد داشتند اين مقدمه اقدامات ضدرسانهاي گستردهتري عليه ايران است.
علت تلاش غربيها براي اعمال اينگونه تحريمهاي رسانهاي نيز بخوبي آشكار است. در جنگ رسانهاي كنوني، بخش عمده رسانههاي دنيا در يكسو و رسانههاي ايران و در راس آنها رسانه ملي در سوي ديگر واقع شدهاست، اما توان و ظرفيتهاي رسانهاي ايران كه ريشه در قدرت نرم نظام جمهوري اسلامي ايران دارد، موجب شده است تا غربيها با وحشت فراوان از هر ابزاري جهت تضعيف قابليتهاي رسانهاي ايران بهره بگيرند.
قدرت رسانهاي ايران در سالهاي اخير انحصارطلبي و تماميتخواهي غربيها در عرصه ارتباطات و اطلاعرساني را با چالش مواجه كرده و هيمنه غولهاي رسانهاي آنها را درهم شكسته است.
اگر تا چندي پيش افكار عمومي دنيا براي اطلاع از آخرين رخدادها و تحليلهاي بينالمللي به بروند ادهاي چند غول رسانهاي غرب اعم از تصويري، صوتي و مكتوب مراجعه ميكردند، در حال حاضر شبكههاي بينالمللي ايران بويژه العالم و پرستيوي نيز محل رجوع بسياري از علاقهمندان به تحولات جهاني قرار گرفته است.
شبكههاي بينالمللي ايران صادقانه و بدون حب و بغضهاي سياسي و توسعهطلبانه، تحولات مربوط به موج بيداري اسلامي را تحليل كردهاند و مظلوميت مردم غزه و عمق جنايات رژيم صهيونيستي در جنگ هشت روزه اخير را به تصوير كشيدهاند.
رسانه ملي با به تصوير كشيدن ويژگيهاي نظام مبتني بر مردمسالاري ديني، ضمن ارائه الگوي حكومتي كارآمد به جهانيان، ساير مكاتب سياسي دنيا ازجمله نظام ليبرالدموكراسي را بويژه پس از آغاز جنبش 99 درصد و جنبش والاستريت به چالش كشيده است.
صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران بسان گزارشگري صادق، موارد نقض حقوقبشر در برخي كشورهاي غربي و نيز ابعاد جنايات جنگي اشغالگران را در عراق، افغانستان و ساير نقاط دنيا افشا كرده و اينها همه موجب خشم شديد غرب از اين رسانه پويا و اثرگذار شده است.
نكته پاياني اينكه تجربه ثابت كرده است معمولا در پس اقدامات ضدرسانهاي و محدوديتهاي ايجاد شده از سوي غرب، اهداف ديگري دنبال ميشود كه بايد نسبت به آنها هوشيار بود.
همانگونه كه غرب شبكههاي بينالمللي ايران را از روي خطوط ماهواره قطع كرد تا به خيال خود، رژيم صهيونيستي در سكوت رسانهاي به غزه حمله كند، اين احتمال وجود دارد كه تحريم احتمالي رسانه ملي نيز اهداف و نيات ديگري را به دنبال داشته باشد كه هم صدا و سيما و هم ساير دستگاههاي مسئول بايد آنها را بخوبي رصد كنند و تدابير لازم را در اين زمينه اتخاذ كنند.
دكتر حسن ملكي - كارشناس سياسي