مبارک بادت این سال و همه سال
هموطن آمد دوباره نو بهار شد سراسر خاک ایران لاله زار
شد فلک از خاک نوروزی جوان باز کرده چرخی از گل ارغوان
باز شد چشم بنفشه بر بهار زرد و نیلی درکنار چشمه سار
بخت اگر خواب است بیدارش کنید عاشقانه باز دیدارش کنید
هموطن آمد دوباره نو بهار شد سراسر خاک ایران لاله زار
شد فلک از خاک نوروزی جوان باز کرده چرخی از گل ارغوان
باز شد چشم بنفشه بر بهار زرد و نیلی درکنار چشمه سار
بخت اگر خواب است بیدارش کنید عاشقانه باز دیدارش کنید

مرکز بسیج سازمان صدا و سیما بمناسبت سی و چهارمین سالگرد انقلاب اسلامی مسابقه وبلاگ نویسی را در بهمن ماه سال جاری فراخوان و در 20 اسفند آئین اختتامیه این گردهایی را برگزار کرد. محورهای مسابقه در حوزه های مختلف : سیاسی ، فرهنگی ، اجتماعی ، رسانه ، اقتصاد ، معارف اسلامی ، زن و خانواده با هدف ترویج و توسعه فرهنگ تولید محتوا در فضای مجازی طرح شده بود. برگزاری فرصت های عرضه کارهای خلاقه و فکری و یا بهتر بگویم برپایی فرصت هایی برای عرضه آنچه دِل مشغولی های شخصی افراد به حساب می آید، همواره مفید و موجب بالندگی سازمانی است.
با توجه به نوپایی و تازگی برگزاری مسابقه در بین وبلاگ نویسان رسانه که در وهله اول به نظر می آید که وبلاگ نویسان رسانه می بایستی در حوزه فرهنگ و رسانه قلم بزنند، مداقه بر روی عناوین، محورها و موضوعات، حتی بررسی برخی وبلاگ ها و رابطه آن با حرفه فرد شاغل، بررسی گوناگونی آراء و نظرات افراد حول یک موضوع واحد و یا یک رویداد اجتماعی، رویکردهای اقتباسی و یا تالیفی و حتی نوع موضوعات در بین وبلاگ نویسان مونث و یا مذکر. همچنین بررسی وبلاگ نویسانی که آگاهیم می نویسند، و البته خوب هم می نویسند لاکن حضور در فضای مجازی را بر معرفی و حضور در فضای فیزیکی ترجیح می دهند. جملگی موجب کسب تفسیرها و برداشت های زیبایی می شوند، که در نوع خود پیامدهای بسیار مفیدی دارند.

از بررسی بر روی تعداد متوسط دویست و پنجاه اثر ارسالی به دبیرخانه نکات قابل توجهی را دریافت کردم که می خوانید: ( برداشت های ارائه شده کاملا شخصی نگارنده این وبلاگ است)
1- اقبال عمومی به نوشتن در فضای مجازی برای ثبت تجارب دربین صاحبان تجربه و تخصص بسیار بالا و فرصت مغتنمی است. در گفتگو با چند وبلاگ نویس دریافتم که عده ای برای خوشایند و رضایت خود می نویسند. این عده کاری ندارند که خوانده می شوند و یا نمی شوند. بلاگ کاغذ سفیدی است که برای بیان اندیشه های شخصی خود انتخاب کرده اند. شاید بی مقدار، سطحی و متوّهم، اما مستندسازی می کنند و می نویسند.
2- برخی در خلوت مشغول نوشتن برای خدا هستند و از این بستر به دیگران نیز نزدیک شده اند. وبلاگ مرحمی و تسکینی برای دردها و خاطرات آنان شده است، یادی از عزیز سفر کرده ای، دلنوشته ای در خلوت مجازی و بدینوسیله رویاهایشان را تحقق می بخشند و آرامشی را به دست می آورند.
3- پاتوق، تابلو اعلانات عمومی، مقاله ها، یادداشت ها، قرارُ مدارهای استاد و دانشجویی، نوعی دیگر از علاقه مندی وب نگاران رسانه بوده است. اساتید، پژوهشگران، دانشجویان و گرامیانی از این دست که با هم در حال تجربه کردن هستند و از این طریق ضمن صرفه جویی در عمر خود و کیفی سازی آن، به اصلاح و تکمیل و ارتقای آموخته ها به کمک دیگران مشغولند.
4- عده ای هم متخصصین حرفه هستند. یافته ها، ترجمه ها، جزوه ها، منابع، مقالات مرتبط با پیشه و حرفه را سامان داده اند. وبلاگ دست نامه ای شده است برای مراجعه شخصی خود و البته مراجعه عموم. عمق مطالب، صحت و درستی آن در این قبیل بلاگ ها بسیار مهم است.
5- برخی وبلاگ نویسان هم برای خود نقش نظارتی تعریف کرده اند. به این معنی که تحلیل های خود را از حوادث و رویدادهای سیاسی و اجتماعی عرضه می دارند. نوعا این قبیل وبلاگ ها به هیجانات وقایع دنیای حقیقی در فضای مجازی می افزایند. بررسی مطالبی از این دست نشان میدهد که نوعا از سَر حُسن نیت انجام می شود اما چنانچه به لوازم کار و اخلاق حرفه ای مجهز نباشند، نقض غرض می شود.
۶- بازگشت به سلامت جسم و روان، خستگي از زندگي صنعتي، نوستالژی، دوری و خاطرات زادگاه نیز از دل مشغولی های تامل برانگیز و صد البته خواندنی بلاگ نویسان رسانه بوده است. مرکزنشینانی که از بوم و زادگاه خود می نویسند و دیگران را هم در خاطرات خود شریک می کنند.
۷- وبلاگ به عنوان یک رسانه مکمل. کارکرد بدیع و مفیدی که برخی همکاران از سازه اطلاعاتی بلاگ برای انعکاس اطلاعات افزوده برنامه رادیویی و یا تلویزیونی شان گرفته اند. ارائه اطلاعات تکمیلی، عکس ها، یادداشت ها و بسیاری دیگر در رابطه با برنامه ای که مشغول ارائه آن هستند.
به هر روی این رویداد هم تجربه ای از نوع همکاری ها و مشارکت سازمانی بود. بی شک نوشتن و نوشته می تواند پیوند دهنده ی انسان های گذشته ، حال و آینده باشد. ظرفیت های مغفول که به طور خود جوش و خاموش در دور و اطرافمان، شبکه ای از توانمندی ها در عرصه های مختلف را به وجود آورده اند، ستودنی و قابل ارج نهادن و به عنوان سرمایه های اجتماعی و سازمانی به حساب می آیند. خاصه آنکه این شبکه در فضای مجازی میتواند خطوط مرزی حوزه های فرهنگی و اجتماعی ما را توسعه بخشیده و دغدغه محتوا در فضای مجازی را کمتر کند. با آرزوی توفیق برای همه آنان که از سَر مسئولیت می نویسند.
اگر میزان تحولات بیرونی سازمان شما بیش از میزان رشد درونی سازمان باشد، در این صورت سقوط سازمان حتمی است. جک ولش
این روزها همه جا سخن از نبود بودجه و اعتبارات و هزار و یک مانع دیگر در امور دستگاه های اجرایی کشور می رود. عده ای شرایط پیش آمده را موانع ناشی از تحریم های بین المللی میدانند و برخی دیگر آن را ناشی از عدم همکاری بین قوا و به نوعی سوء مدیریت در لایه اجرایی می دانند. پر واضح و عیان است که تاکنون بخش اعظم و قابل توجهی از درآمدهای کشور از محل فروش طلای سیاه «نفت» تامین می شده و بودجه، بودجه نفتی بوده و به عبارت بهتر تا الان همه چیزمان نفتی بوده!
و به قول ظریفی که می گفت: اگه این مملکت نفت نمی داشت، شاید اوضاع و احوالش خیلی بهتر بود، و بر مدار تدبیر و برنامه ریزی و استفاده بهتر از منابع حرکت می کرد...
طی روزهای اخیر تیتر دو مطلب در جراید الکترونیک کشور برایم جالب توجه بود. اولی بخش هایی از اظهارات رئیس رسانه ملی بود که در باب مشکلات مالی رادیو و تلویزیون اشاره داشته اند که «چشم مان به آگهی های بازرگانی است[…]».
و مطلب دوم اینکه یکی از برنامه سازان و هنرمندان کشور در جایی آورده اند که :« به نظرم در این شرایط مالی تلویزیون، در حال حاضر فصل تلاش ماست و همگی باید تلاش کنیم تا با آوردن اسپانسرها به تلویزیون کمک کنیم[…]»
این مقدمه را آوردم تا به این نکته اشاره کنم: تا آگاهی و نقد و تحلیل جدی در وضعیت موجود وجود نداشته باشد، حرکت رو به جلویی انجام نمی شود. نبود و یا کمبود منابع مالی سازمان یکی از دغدغه های امروزی است. راهکار آن هم قطع یارانه شیر و اضافه کار کارکنان و صرفه جویی های پیش پا افتاده دیگر نیست. نکته مهم در برنامه داشتن و عزمِ حرکت داشتن است. البته که باید رقابت کرد. رقابت در همه چیز. در روش ها و شیوه تولیداتِ مان. در کیفیت محصولاتِ مان. تا رقابتی نباشد پیشرفتی هم حاصل نمی شود. رشدی هم وجود ندارد. پیشرفت هم تنها کار دولت و رئیس یک سازمان و تشکیلات ستادی یک سازمان نیست. «پیشرفت با میدان دادن به افکار نو پدید می آید».
در شرايط محيطي نامطمئن، پويا و رقابتي، سازمان ها براي بقا و كسب موفقيت هاي بزرگِ خود بايد طالب «انديشه هاي نو» باشند و در اين راستا به افرادي كه رهيافت هاي بديع و خلاق براي مسائل سازماني ارائه مي كنند توجه خاصي مبذول دارند. اگر كمي دقت شود به اين نكته پي خواهيم برد كه ما از لحاظ انديشه ، حتي انديشه هاي خوب و مفيد در سازمان كمبودي نداريم بلكه چيزي كه كمبود آن احساس مي شود تمايل و اشتياق قاطبه مديران به قبول انديشه هاي نو است. در واقع مديران بايد به جاي توليدات و طواف کردن بر گِرد روش هاي کهنه خود، طالب انديشه هاي جديد باشند. جز آن مي توان گفت مديريت سازمان ها با عدم قبول ريسك طرح هاي نو و اقدامات تازه درحقيقت با ريسك بزرگتري كه همانا «غافلگيري درمقابل اتفاقات جديد» است مواجه خواهند شد.در نظر داشته باشیم این قانون بقاست که می گوید: قویترین گونه ها برای زنده ماندن، آنی نیست که باهوش ترین است، بلکه آنی است که بیشترین واکنش را در مقابل تغییر نشان می دهد.
با گسترش رسانه های مکتوب، مجازی و ماهواره ای، در شرایط حاضر یکه بودن رسانه صدا و سیما محدود شده است و رقابت برای جذب مخاطب بیشتر در بین این رسانه ها بالا گرفته است. ناگفته نماند، راه اصلی مبارزه نرم بیگانگان با ما نیز از طریق همین رسانه های رقیب است، پس بی شک باید به این رقابت به چشم یک «مسئله راهبردی» نگریست.
چون ز هستی ش نباشد اثری چون به هستی رسد از وی دگری
ذات نایافته از هستی بخش چون تواند که بود هستی بخش
«جور دیگر دیدن»، ورود به موضوعات از منظر دیگر، یکی از مهمترین مسائل امروزی سازمان است. در شرايط كنوني سازمانهاي موفق و نوآور به كارآمد بودن اصول مديريت "برنامه ريزي ، سازماندهي ، كنترل و مانند آنها" به ديده شك و ترديد مينگرند و معتقدند كه براي خلاقيت، پیشرو بودن و شكست قواعدبازي رقابت به كاركناني خلاق و كارآفرين نياز دارند كه بدانند در هر زمان از كدام پنجره ذهن خود به مسائل نگاه كنند و قادر باشند مسائل را براي هر لحظه از زاويه جديد بنگرند.
حقیقت ماجرا این است که با معادله ای چند مجهولی سر و کار داریم و نباید با فرافکنی، همه مشکلات زیست بوم رسانه ای را به گردن بودجه و اعتبارات و غیره بیندازیم. در حال حاضر به شدت نیازمند پیوند بین نوآوری، فناوری و البته تجربه هستیم. به یاد داشته باشیم که در این سه گانه همواره کفه ترازو بایستی به نفع نوآوری در سازمان بگردد. بپذیریم از هدف گذاری، برنامه ریزی و یافتن شیو های جدید انجام کار برای کسب نتایج بهتر غافل مانده ایم. روزمرگی، توسعه بی برنامه، تعارفات معمول و بسیاری دیگر موجب شده است که دچار نوعی «کسالت سازمانی» بشویم که روز به روز مُضمن تر نیز می شود. مدیریت محدودیت ها، گره زدن منافع مادی کارکنان به نوآوری، بکارگیری فناوری اطلاعات در سازمان، مهندسی مجدد روش ها، بررسی دوباره زنجیره ارزش سازمانی و بسیاری مِتُدهای دیگر و صد البته در کنار درست صرف کردن « فعل خواستن» می تواند راهگشای دغدغه های امروز رسانه باشد. همواره اصلاحات و به طبع آن پیشرفت ها در هنگامه «محدودیت ها و مدیریت صحیح آن» متولد شده است. قطع و یقین آينده را اگر ما نسازيم ديگران براي ما خواهند ساخت. پس بهتر آنكه از معماران آينده باشيم تا از مدافعان زوال. اگر بخواهیم می توانیم!
بارها شده افرادی را دیدهام که چندین کارت بانکی در کیفشان دارند. همیشه برایم جای سوال بود که چطور رمزهای متفاوت کارتها را به خاطر میآورند. تجربه نشان داده که تقریبا نصف افرادی که بیش از ۳ کارت بانکی دارند از یک رمز مشترک برای همه کارتهایشان استفاده میکنند. این کار به مانند امضا کردن حکم اعدام خودتان است. داشتن یک رمز مشترک برای چند کارت به هیچ وجه توصیه نمیشود اما اگر از آن دسته از افرادی هستید که به خاطر سپردن چند رمز متفاوت برای شما کار سختی است (تقریبا برای همه ما کار سختی است) یک راهکار بسیار ساده برای شما داریم.
یک قانون ساده
بهترین راهکار این است که به جای حفظ کردن رمزهای متفاوت، فقط یک قانون ساده که فقط “خودتان” هم میدانید را به خاطر بسپارید. اما منظورمان از “قانون” چیست؟ بگذارید کمی بیشتر توضیح دهم. می دانید که روی هر کارت بانکی یک شماره ۱۶ رقمی نوشته شده که شماره هیچ کارت دیگری شبیه آن نیست. خب حالا بیایید یک قانون ساده برای خودتان تعریف کنید. برای مثال قانون من این است: “رمز کارتهای من دو رقم اول و دو رقم آخر شماره کارتم است.” حالا من هر بار که بخواهم کارتی را وارد دستگاه کنم فقط با یک نگاه به کارتم رمزم را متوجه میشوم. بدون اینکه مجبور باشم چیزی را حفظ کنم برای هر کارت یک رمز متفاوت دارم.
فرض کنید شماره کارت من این باشد: ۲۳۴۰ ۰۰۱۷ ۵۳۱۱ ۶۲۷۳٫ پس رمز من طبق قانون بالا میشود ۶۲۴۰٫ حالا اگر شماره کارت دوم من ۹۵۸۲ ۰۸۳۹ ۴۶۱۰ ۶۳۹۳ باشد رمز من میشود ۶۳۸۲٫ این یکی از سادهترین قانونهایی است که میشود پیاده کرد. حالا میتوانید این قانون ساده را برای خودتان پیچیدهتر کنید. در ادامه چند قانون دیگر برای مثال آورده شده است که برای این دو شماره کارت بالا رمز آنها را هم تولید شده است.

طبق تعریف ویکی پدیا، CIO یا Chief information Officer عنوان شغلی است که در سطحی کلان برای مسئول دپارتمان IT بکار می رود.
CIO در سازمان معمولا به Chief Operation Officer و یا Chief Executive Officer گزارش می دهد. در سازمانهای ایرانی دپارتمان IT هم گاهی زیر مجموعه واحد طرح و برنامه است و در مواقعی که مدیر ارشد یا همان CEO درک خوبی از کارکرد فناوری اطلاعات در سازمان داشته باشد، مدیر IT را زیر مجموعه خودش قرار می دهد. در بعضی از سازمانها (البته غیر ایرانی) CIO ممکن است عضوی از هیات مدیره هم باشد.
با توجه با کوتاهی عمر این نقش در سازمانها، شرایط احراز یکسانی در هر سازمان وجود ندارد. در واقع در هر سازمان افراد با تخصص ها و گرایشهای متفاوت ممکن است بعنوان مدیر IT انتخاب شوند. بیتشر این افراد کسانی هستند که دارای پیشینه فنی در زمینه های مختلف امور کامپیوتر می باشند و یا کسانی هستند که دوره های MBA را گذرانده اند. افرادی که فارغ التحصیل رشته های MBA می باشند، به این دلیل که معمولا درک خوبی از مفاهیم مدیریت و مدیریت استراتژیک دارند، می توانند اهداف سازمان را بشناسند و خدمات IT را با اهداف هماهنگ کنند. در سازمانهای ایرانی هم کمابیش چنین شرایطی حاکم است. بیشتر افرادی که پیشینه فنی دارند به این سمت می رسند، اما در شرکتهای دولتی ممکن است شرایط به گونه دیگری باشد و افراد با تخصصهای غیر مربوط هم بعنوان مدیر IT انتخاب شوند. در نهایت داشتن دانش عمومی مدیریت، مثل هر نقش مدیریتی دیگر در سازمان می تواند به شخص مدیر IT کمک شایانی نماید.
در نظر سنجی از ۵۰۰ مدیر IT خواسته شده تا از میان سه مورد ارتباطات، آشنایی با فرآیندهای و عملکرد سازمان و تفکر استراتژیک، مهمترین را انتخاب نمایند. ۷۰ درصد از افراد به ارتباطات، ۵۸ درصد به آشنایی با فرآیندهای سازمانی و ۴۶ درصد به تفکر استراتژیک رای داده اند. مورد توجه قرار گرفتن مقوله ارتباطات برای مدیران IT نشان می دهد که این دسته از افراد عقیده دارند باید نقشی کلیدی در برنامه ریزی و پیشبرد اهداف سازمان داشته باشند. این نظر سنجی در سایت cio.com منتشر شده است.
ایجاد اختلال در پخش تلویزیون های برونمرزی صدا و سیما بر روی برخی ماهواره ها از چندی پیش آغاز شده است. همانطور که پیشتر نیز گفته شده است این قبیل اقدامات در راستای طرح تحريم صدا و سيما در سناي آمريكا و نتیجه نشنیدن صداهای مختلف ارزیابی می شود.
رئیس رسانه ملی در مراسم افتتاح دو شبکه تلویزیونی سلامت و تماشا در مورخ12 اسفند 91 درباره قطع شبکه های "پرس تی وی"، "العالم" و نیز "شبکه آی" فیلم تصریح کرد: دولت آمریکا چندی پیش این سه شبکه را از روی ماهواره قطع کرد و نشان داد که وحشت بسیاری از شبکه های ایرانی و به خصوص آی فیلم دارد. وی ادامه داد: مبارزه استکبار جهانی با شبکه های ما مشخص است و هر روز خبری در خصوص قطع شدن این شبکه ها به گوش ما می رسد. چند روز پیش به دستور آمریکا شبکه آی فیلم از روی ماهواره قطع شد و این جای سوال است که چرا شبکه «آی فیلم» که فقط به پخش سریال های ایرانی و خارجی می پردازد قطع میشود و این نشاندهنده اثر گزاری برنامههای رسانه ملی و هراس غرب و خصوصا آمریکا از این اثر گذاری است.
نامه دکتر محمد سرافراز، مدير شبکه انگليسي زبان پرس تيوي
مصاحبه با مدیر شبکه العالم: لزوم تاسیس سازمان رسانه های بین المللی
اگر نیت یک ساله دارید، برنج بکارید.
اگر نیت ده ساله دارید، درخت غرس کنید.
اگر نیت صد ساله دارید، آدم تربیت کنید.
«امیر کبیر»

چندی پیش مطلبی را با عنوان عینکی برای دیدن نابینایان آورده بودم و امروز در خبرها خبر از نوآوری دیگری برای سالمندان آمده بود. روند توسعه فناوری همواره همراه با نوآوری بوده است. اخیرا کمپانی فوجیتسو با ساخت یک وسیله بسیار جالب و در عین حال کاربردی تلاش نهاده تا قدری از مشکلات افراد سالمند را بکاهد.
کمپانی ژاپنی فوجیتسو که در عرصه تکنولوژی فعال است موفق به تولید یک عصای ویژه شده که می تواند به افراد سالخورده کمک کند تا راه منزلشان را به راحتی و بی هیچ مشکلی بیابند.
این وسیله که یک عصای بسیار خوش ساخت است نوید یک راه پیمایی آسان تر را به افراد پا به سن گذاشته می دهد. در بالای این وسیله یک نمایشگر ال ای دی تعبیه شده که مسیر درست را به فرد نشان می دهد و در هنگام قدم نهادن در مسیر نادرست به لرزش در می آید. همچنین اعمالی چون نمایش ضربان قلب و دمای بدن کاربر نیز از دیگر امکانات این وسیله می باشد. همچنین در هنگامی که علایم حیاتی فرد از حدود مجاز تجاوز کند بیدرنگ با اورژانس یا شمارههای از پیش تعیین شده مانند شماره خویشان یا پزشک مربوطه تماس خواهد گرفت یا یک ایمیل هشدار حاوی تمامی اطلاعات لازم را ارسال خواهد کرد.

بی شک صنعت سینما، به عنوان «هنر هفتم» و به صورت یک صنعت فراگیر توانسته با سیطره و به کارگیری هنرهای دیگر، جایگاه گسترده ای را در دنیا کسب کند. در حال حاضر حدود نود درصد سینمای جهان با سرمایه گذاری کلان صهیونیست ها اداره می شود. بدیهی است در این راستا خط فکری، مفاهیم و موضوعات مورد نظر نیز به تناسب عقاید صاحبان این سرمایه تولید و عرضه می شود.
بررسي دوره هاي گذشته مراسم اسکار و تطبيق آن با شرايط سياسي روز جهان ما را با کدهايي مواجه مي کند که نشان مي دهد اسکار هميشه نگاهي به عرصه سياست داشته و از آن غافل نبوده است. به یاد داریم پس از حادثه 11 سپتامبر که جورج بوش به آرماگدون اشاره کرد و گفت که آخرالزمان فرا رسیده و جنگ نهایی، آغاز شده است، فیلم «ارباب حلقه ها» به نمایش در می آید که نبرد نهایی خیر و شّر را به تصویر می کشد و در آن بارها بر سرزمین موعود تاکید می شود. نمونه دیگر، مراسم اسکار سال ۲۰۱۰ ميلادي تحت تأثير شرايط ملتهب سياسي عراق در سال هاي ۲۰۰۹ و ۲۰۱۰ که با مسائلي هم چون چگونگي خروج نيروهاي آمريکايي از عراق، بي ثباتي امنيتي و انفجار بمب هاي متعدد در شهرهاي اين کشور و برگزاري انتخابات پارلماني دست و پنجه نرم مي کرد، بيشتر جوايز خود را به فيلم «مهلکه» ساخته کاترين بيگلو مي دهد تا نشان دهد که مسئله عراق در آن سال ها جزو مهمترين چالش هاي سياسي آمريکا و غرب در جهان بوده است.
در سال ۲۰۱۲ نیز کارگردان صاحب نام کشورمان اصغر فرهادی موفق به دریافت جایزه اسکار به بهانه تولید فیلم «جدایی نادر از سیمین» شد و این فیلم نظر سلیقه های مختلف فرهنگی و هنری در داخل و خارج کشور را برانگیخت.
اما هم اینک، در هشتاد و پنجمین دوره اسکار 2013، آرگو(ساخته بن افلک) که داستان گروگانگیری در سفارت آمریکا در تهران در سال ۱۹۷۹ (13 آبان سال ۱۳۵۸) را روایت می کند و در هفت رشته نامزد می شود و در مجموع سه اسکار را از آن خود می کند.
برنده این جایزه را میشل اوباما، همسر رئیس جمهور آمریکا از کاخ سفید از طریق پخش زنده تلویزیونی اعلام کرد.
مطرح کردن این فیلم و پخش آن در مقطع زماني كنوني كه دو کشور درگیر نوعی جنگ سرد بوده و روابط بين دو كشور از حساسيت خاصي برخوردار است، قابل تامل است.
«جوزف نای» از پیشگامان طرح قدرت نرم در سال 1989 می گوید: قدرت نرم، توجه ویژه به اشغال فضای ذهنی کشور دیگر از طریق ایجاد جاذبه است و نیز زمانی یک کشور به قدرت نرم دست می یابد که بتواند اطلاعات و دانایی را به منظور پایان دادن به موضوعات مورد اختلاف به کار گیرد و اختلافات را به گونه ای ترسیم کند که از آن ها امتیاز بگیرد. از شیوه غیر مستقیم به دست آوردن خواسته ها و آمال به عنوان « چهره ی دوم قدرت نرم» یاد می شود.
پایان فیلم «آرگو» با جملهای همراه است که گویای اهداف روانی و تبلیغات رسانه ای مروجان سازندگان آن است: « اگر دولتهای جهان با هم متحد شوند میتوانند در مقابل هرگونه خطرات ناشناخته و غیر قابل حل ایستادگی کنند و این پیروزی سند بزرگی بر این مدعا است.»
آنچه يك ديدن كند ادراك آن سالها نتوان نمودن با بيان

آلوین تافلر آینده پژوه معروف فرانسوی گفته است: بیسوادان در قرن 21 کسانی نیستند که نمی توانند بخوانند و بنویسند بلکه کسانی هستند که نمی توانند آموخته های کهنه خود را دور بریزند و دوباره بیاموزند.
چالش جدی که مدت هاست بسیاری از سازمان های رسانه ای از آن رنج می برند و آنها را در عرصه رقابت اعم از جذب مخاطب تا شکوفایی در اقتصاد رسانه ای دچار آسیب می کند، باقی ماندن در مرداب تکنیک ها و آموزه های کهنه و فرسوده است.
مطلب خواندنی به قلم مهدی قمصریان با عنوان «فراموشی سازمانی در رسانه ها» در همشهری مورخ 5 اسفند 91 منتشر شد که حدیث روزگار ماست. در چند ساله گذشته مدیران رسانه ها نیاز به مدیریت دانش را به خوبی حس کرده و درصدد برآمده اند که بیش از گذشته از مزایای این نوع مدیریت بهره ببرند. مدیریت دانش البته نیازمند نظام یادگیری، گردآوری، نگهداشت و پخش و انتشار دانش است. بخش دوم این نوع مدیریت «فراموشی سازمانی» است که صد البته در نوع قاطبه مدیران و راهبران سازمانی مغفول مانده و به سادگی پذیرفتنی نیست.
هر بنای کهنه کابادان کنند نی که اول کهنه را ویران کنند
خوب بیاد دارم سال های دور مطلبی را با عنوان «تحول سازمانی؛ ضرورتی انکار ناپذیر» را در جمع مدیران رسانه ارائه دادم. سخن به بیت فوق رسید. زلزله و ولوله ای در افتاد که چه گفته اید! مگر ما چه کرده ایم که می خواهید ما را خراب کنید!
فراموشی سازمانی این امکان را برای سازمان ها فراهم می کند تا در مواقع لزوم دانش سازمانی خود را «آگاهانه» کناری گذارده و دانش جدیدی را به کار گیرند و بدین سان شکل خود را روزآمد کنند. برای پاسخ به این دغدغه رسانه ها باید نظام مند، آگاهانه و برنامه ریزی شده به فراموشی سازمانی نگاه کرده تا در نهایت و در یک گذار موفق به نتایج مثبتی دست یابند.

امکان مکالمه تصویری از طریق تلفن همراه فراهم آمده است. به کمک تماس تصویری طرفین ارتباط می توانند در زمان تماس از طریق تلفن همراه، علاوه بر تبادل صدا، تصویر مخاطب خود را نیز به صورت زنده روی صفحه نمایش گوشی خود مشاهده کنند. البته به منظور استفاده از این خدمات، دستگاه تلفن همراه باید قابلیت برقراری تماس تصویری را داشته باشد.
در حال حاضر در کشور، چند سالی میشود که این امکان توسط اپراتور رایتل فراهم شده و پیشینه آن به چهار پنج سال قبل نیز بازگشت دارد، لاکن بطور محدود و آزمایشی در چند شهر و هم اکنون در بیش از بیست شهر کشور امکان بهره برداری آن فراهم آمده است.
در سال جاری اپراتور مذکور نیز در ردیف اسپانسرهای جشنواره فیلم فجر کشورمان بود. البته برای مدتی سازمان صدا و سیمای کشورمان از پخش آنونس تبلیغاتی این اپراتور خودداری می کرد، اما با خراب شدن بازار آگهی های بازرگانی و اقتصادی، چندی است که از قاب تلویزیون و صدای رادیو این رسانه نوظهور یعنی تلفن همراه تصویری تبلیغ می شود.
در باب ملاحظات و آثار و پیامدهای آن نیز مانند هر پدیده فناورانه دیگر، عالمان و متخصصان به نقد و بررسی می پردازند. در تازه ترین مطلبی که در صفحه حقوق پیوست هفتگی روزنامه همشهری مورخ اول اسفند 91 آمده است، نقطه نظرات برخی علما و مسئولین ذیربط را انعکاس داده است و مطلب خواندنی می باشد. در نوشته موصوف به موضوع رعایت حریم خصوصی اشاره شده و آن اینکه، در این حوزه حق بر تصویر افراد؛ مطرح است یعنی انسان ها حق دارند تصویرشان محفوظ مانده و بدون اجازه آنها توسط دیگران دیده نشود. گفته شده ممکن است مکالمات تصویری این حق انسانی را پایمال کند. از نظر فقهی چنین می گویند که بر اساس این قاعده ممکن است کسانی از این ابزار علیه خود استفاده کنند. از نظر حقوق نیز بیان می شود که کسی که با اراده خود و با قبول تمام مزایا و معایب این سیم کارت ها، آن را خریداری کرده است، در واقع اجازه داده است تا دیگران به حریم خصوصی اش وارد شوند. البته نکته ای هم در اینجا مطرح می شود و اینکه در این تصویر اطرافیانی ممکن است باشند که مایل به دیده شدن تصویر خود را نداشته باشند.
موافقان این فناوری می گویند در حال حاضر از طریق وب کم و یکدستگاه رایانه می توان مبادرت به ارسال و دریافت تصویر زنده کرد، و نتیجه می گیرند که فقط بستر انتقال عوض شده است و همچنین هیچ قانونی هم مانع ارائه این سرویس نشده است.
همینطور موافقان می گویند هرکس که معتقد به رعایت محرم و نامحرم باشد این قبیل موارد را هم در نظر گرفته و رعایت می کند.
آنطرف قضیه مخالفان مذهبی تکثیر و رواج این فناوری همراه تصویر هستند که می گویند، اساسا این فناوری چندان نیاز نیست و میتواند سلامت جامعه و عفت عمومی را در بین جوانان و خانواده ها به خطر اندازد.
در سند مزبور نقطه نظرات برخی آیات عظام آمده است که بطور کل نگرانی را در بخش متدین و مذهبی جامعه بیان داشته اند.
نکته گفتنی اینکه تکنولوژی فوبیا در کلیه عرصه ها از دیرباز تاکنون وجود داشته است، نوع استفاده از هر ابزاری نیز فرهنگ سازی و آگاهی سازی های خاص خود را نیاز دارد که بر عهده دستگاه های ذیربط و آحاد کاربران است. انسان دارای کرامت انسانی است و از یکسری حقوق برخوردار است و رعایت حریم خصوصی بر عهده شخص و رعایت حریم عمومی نیز وظیفه یکایک اعضای جامعه است.