دیپلماسی وب محور؛ شکل جدیدی از دیپلماسی
با ارجاع پرونده هستهای کشور به وزارت امور خارجه، بار دیگر اهمیت و جایگاه این نهاد در دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران افزونتر شده است. تحرک دستگاه دیپلماسی، بهویژه تلاشهای وزیر محترم امور خارجه، رغبت و امید عمومی ایرانیان به سیاست خارجی کشور را افزایش داده است. در این راستا، بهرهگیری ظریف از شبکههای اجتماعی جدید، با ارايه تصویری معقول و منطقی از دولت جمهوری اسلامی ایران، اقدامی در جهت غیرامنیتیسازی فعالیتهای صلحآمیز هستهای کشورمان بهشمار میرود.
پدیده جهانیشدن، موجب بروز تحولی عمده در ساختار قدرت بینالمللی شده و انقلاب اطلاعاتیـ ارتباطی بهعنوان پدیدهای ملموس و فراگیر، تاثیر بسزایی بر منابع قدرت کشورها گذاشته است. در این چارچوب، قدرت نرمافزاری بهگونهای محسوس در اقناع مردم از طریق برنامههای تلویزیونی و رادیویی اثرگذار است. به عبارت دیگر، با پیشرفت فناوری ارتباطات و از بین رفتن فاصلههای مکانی و زمانی در جهان کنونی، دیگر روابط میان کشورها محصور و محدود به حاکمیت دولتها نیست، بلکه در عرصه جدید، علاوه بر دولتها، افکار عمومی ملتها یا به تعبیر بهتر، افکار عمومی جهانی نیز بهعنوان یک عامل تاثیرگذار شناخته شده و در برنامهریزیهای روابط بینالملل منظور ميشود.
از دیرباز، دیپلماسی متداولترین و کمهزینهترین شیوه دستیابی به اهداف سیاست خارجی کشورها بهشمار میرود و بهرغم اختلافنظر در رابطه با دامنه و ماهیت دیپلماسی، مطلوبیت بهکارگیری آن مورد اجماع تحلیلگران و سیاستمداران است. برای مدتهای مدیدی در روابط بینالملل، دیپلماسی سنتی که از طریق ارتباطات میاندولتی مدیریت شده و عمده وظایف آن بر عهده وزارت امور خارجه کشورها است، مسیری در برابر تلاشهای نظامی و راهبردی بازیگران بینالمللی تعریف میشد، اما به علل گوناگونی نظیر انقلاب اطلاعات و جهانیشدن ارتباطات، امروزه کشورهای قدرتمند و صاحبنفوذ جهانی، پیش از آنکه اهداف و غایات خود را از طریق دیپلماسی سنتی و یا ابزار نظامی دنبال کنند، در پی بهرهگیری از ابزارهای نرمتر و نوینتری هستند. تأثیرگذاری بر افکار عمومی کشورهای هدف و بهطور کلی توجیه اقدامات دولتها برای افکار عمومی از یکسو و تاسیس، گسترش و فعالسازی سازمانهای مردمنهاد و موجودیتهای غیردولتی از سوی دیگر، اشکال جدیدی از دیپلماسی را موجب شدند که از جمله آنها میتوان به دیپلماسی رسانهای اشاره کرد.
نیل به اهداف و اصولی که جمهوری اسلامی ایران بهعنوان یک دولتـ ملت در نظام بینالملل کنونی دنبال میکند، از طریق دیپلماسی سنتی و مراودات رسمی صرف ناممکن است. خصلت دولتمحور دیپلماسی سنتی و متعارف، مشکلاتی را بهوجود میآورد. این امر فعالان و مسئولان عرصه سیاست خارجی کشور را نسبت به ضرورت بهکارگیری روشها و ابزارهای نوین دیپلماسی رهنمون میسازد.
آمریکا و امنیتیسازی برنامه هستهای ایران
شرایط فعلی در عرصه بینالمللی و میراث بهجای مانده از دولتهای پیشین، بهویژه درباره مباحث مربوط به انرژی هستهای و حقوق بشر، جمهوری اسلامی ایران را در مقابل تهدیدات ایالات متحده آمریکا و متحدانش قرار داده است. امنیتیسازی برنامه هستهای ایران، رویکرد غالب ایالات متحده آمریکا در دوره ریاستجمهوری اوباما بوده است. رهبران کاخ سفید با توجه به تداوم بحران اقتصادی سرمایهداری که ضرورت کاهش هزینههای نظامی را آشکار میسازد و همچنین تجارب ناموفق مداخلات نظامی پیشین آمریکا در منطقه، سعی در معرفی كردن ایران بهعنوان تهدیدي جهانی دارند تا از این رهگذر، هم ائتلافي جهانی را علیه فعالیتهای صلحآمیز کشورمان تشکیل دهند و هم هزینههای هر نوع برخورد نظامی احتمالی با ایران را با رقبایشان تقسيم كنند.
یکی از تاکتیکهای آمریکاییها براي تهدیدجلوهدادن برنامه هستهای ایران، برقراری ارتباط مصنوعی میان دستاوردهای گوناگون نظامی کشورمان است. بهعنوان مثال، ترجیح منطقی مقامات تهران مبنی بر تولید داخلی موشکهای دوربرد با بهرهگیری از سوخت جامد، جهت حفظ بازدارندگی ملی، موجب شده است تا فعالیتهای هستهای ایران را نظامی تصور کنند، درحالیکه ساخت موشکهای دفاعی متعارف ارتباطی با فعالیتهای صلحآمیز اتمی ایران ندارد. گفتمان اوباما بر اصل انعطافپذیر نشاندادن خود و غیرمنعطف نشاندادن ایران استوار است. از اینرو، هم سعي شده در مواقعی فرستادن پیامهایی به ملت ایران در اولویت قرار گيرد تا روحیه مقاومت ملی را تضعیف سازد و هم با تفرقهاندازی میان دولت و ملت ایران بیش از پیش چهره نظام جمهوری اسلامی را بهعنوان نظامی غیرمردمی و غیردمکراتیک معرفی كند. در سطح منطقهای نیز همکاری نزدیک با رقبای ایران نظیر عربستان سعودی و ترکیه در دستور کار واشنگتن قرار گرفته است.
سیاست خارجی دولت احمدینژاد نیز با برجسته کردن وجوه اختلاف میان ایران و غرب و بهاصطلاح پیگیری سیاستی تهاجمی علیه اسرائیل و آمریکا، ناخواسته به امنیتی کردن برنامه هستهای ایران کمک کرده است. تاکید دولت ایران بر صلحآمیز بودن فعالیتهای هستهای خویش در فضای تنشآمیز موجود، زیاد مثمرثمر نبوده و نتوانسته از برنامه اتمی و چهره خود در نظام بینالملل، دفاع کند. با توجه به ارايه چنین تصویر غیرواقعی و خشنی از ایران، برقراری ارتباطی سازنده با جامعه بینالمللی، توسعه صادرات، جذب سرمایهگذاریهای خارجی و گسترش مناسبات همهجانبه، کاری بس دشوار است. این واقعیت از اهمیت دیپلماسی رسانهای و لزوم بهکارگیری آن جهت بهبود تصویر ایران در سطح جهانی و مقابله با تلاشهای رسانههای بیگانه در خدشهدار کردن چهره جمهوری اسلامی ایران حکایت دارد.
اینترنت و تصویرسازی
در نتیجه تحولات موجود در نظام بینالملل، دیپلماسی ميان کشورها نیز نسبت به گذشته کاملا تغییر کرده است. پیش از بروز چنین تحولاتی، روابط دیپلماتیک تقریبا بین دولتها و حاکمیتها در جریان بود و شهروندان و افراد عادی زیاد در محاسبات آن منظور نمیشدند، اما امروزه نهتنها شهروندان دو کشور بلکه همه دولتها، افکار عمومی جهانی و حتی سازمانهای بینالمللی در محاسبات سیاست خارجی و روابط دیپلماتیک (حتی در دیپلماسی دوجانبه) لحاظ میشوند. به بیان دیگر، هماكنون فناوریهای نوین ارتباطات و اطلاعات، گستره دیپلماسی و سیاست خارجی را به تحریریه روزنامهها، شبکههای اینترنتی، تلویزیونها و رادیوهای جهانی کشاندهاند. این همان عاملی است که در عصر جامع اطلاعاتی، فضای روابط متقابل دیپلماتها و رسانهها را الزامی ساخته است. فضایی که پیشبرد سیاست خارجی و دیپلماسی بیش از پیش به میزان تاثیرگذاری تاکتیکهای خبری و رسانهای وابسته شده است. در این راستا، کشورها برای شرکت در این عرصه عمومی و حتی برای مقابله با آن، به بهرهگیری از ابزارهای جدید و فناوریهای ارتباطیـ اطلاعاتی نیازمندند. در نتیجه چنین تحولاتی، استفاده از اینترنت جهت تصویرسازی واقعی و مثبت از دولتـ ملت ایران ضروری است. در این شرایط، استفاده از شبکههای اینترنتی در راستای تصویرسازی دیپلماسی فرهنگی، ارزانترین و یکی از موثرترین راههای تاثیرگذاری فرهنگی است. یکی از اقداماتی که در این راستا میتواند صورت بگیرد، طراحی و ایجاد پایگاههای اطلاعاتی قوی و معتبر به زبانهای زنده دنیا بهویژه انگلیسی است. در این عرصه، سه مساله برنامه هستهای کشورمان، حقوق بشر و تروریسم، از مهمترین حوزههایی هستند که میتوان با ارايه اطلاعات صحیح در مورد آنها به مخاطبان، موجب ارتقای چهره مثبت و واقعی از ملت و نظام جمهوری اسلامی ایران شد.
ديپلماسي ديجيتالي؛راهي به روشني
در عصر اطلاعات، قدرت نرم بیش از قدرت سخت، متقاعدکننده و جاذبهآفرین است. در چنین شرایطی، بهرهگیری از جریانهای اطلاعاتی بهمنظور انتقال ارزشهای فرهنگی و تصویرسازی مثبت از کشورمان جهت تامین منافع ملی و اسلامی، ضروری بهنظر میرسد. در دوران موجود، ابزارهای رسانهای نقش موثری در گسترش ارتباطات میان کشورهای مختلف ایجاد میکنند. طبیعی است که در چنین شرایطی، امکان بهرهگیری از ابزارهای نوین ارتباطی همچون شبکههای اینترنتی از اهمیت بیشتری برخوردار است. ازاینرو، دیپلماسی رسانهای، جایگاه ویژهای در سیاست خارجی کشورها دارد و ابزاری با قابلیت بالا و مقرون بهصرفه براي تامین منافع و امنیت ملی دولتها بهشمار میرود. این نوع از دیپلماسی، قابلیت و توانایی ترکیب جسارت و احتیاط را با هم دارد، زیرا بهرهبرداری از فرصتهای نوین و ترویج منافع ملی را بدون برانگیختن و ناخشنودساختن سایر کشورها دنبال میکند. بنابراین ضروری است که تلاشها و اقدامات مورد نیاز در چارچوب دستگاه دیپلماسی کشور (دیپلماسی سنتی و نوین) در راه هدف واحد غیرامنیتیسازی از ایران هماهنگ و متمرکز شوند. در بخش دیپلماسی رسمی، بازتعریف نقش وزارت امور خارجه و همکاری مناسب آن با مجلس شورای اسلامی حائز اهمیت است و در بخش دیپلماسی عمومی، بهکارگیری یک دیپلماسی فعال رسانهای، جهت تصویرسازی مثبت و ارايه چهره ملی شایسته و بهحق از جمهوری اسلامی ایران در عرصه بینالمللی ضروری است. دیپلماسی رسانهای، مهمترین ابزار مقابله با هجمههای تبلیغاتی غرب و رژیم صهیونیستی محسوب میشود که سعی دارند تصویری هولناک، غیرمنطقی و غیرقابل اعتماد از جمهوری اسلامی ایران ترسیم كنند، زیرا امروزه افکار عمومی داخلی و بینالمللی به یک عامل مهم در فرایند تصمیمگیری سیاست خارجی دولتها تبدیل شده است و کشوری که بتواند در این عرصه موفق عمل كند، حتی با وجود ضعف نظامی و اقتصادی، کمتر در معرض تهدیدات امنیتی قرار خواهد گرفت.