⭕️ برخی از محققان و متخصصان ممکن است متوجه شباهت‌هایی بین مهندسی مجدد فرآیندهای کسب‌ و کار و تحول دیجیتال شوند. در تحقیقات هامر و چامپی (1993) تعریف مهندسی مجدد فرآیند آورده شده است. این نویسندگان می گویند، مهندسی مجدد فرآیند بازاندیشی و مهندسی مجدد فرآیندهای مرتبط با کسب‌وکار، با هدف کاهش هزینه‌ها و بهبود محصولات و خدمات است.

با وجود شباهت‌های مهندسی مجدد فرآیند و تحول دیجیتال، تفاوت‌هایی هم بین این دو مدل وجود دارد. بر اساس تحقیقات پروکتور (2017)، تمرکز مهندسی مجدد فرآیند عمدتا بر خودکارسازی فرآیندهای قانون-محور است.

 فرآیندهای قانون-محور، فرآیندهایی مبتنی بر دستورالعمل هاست که به وسیله  تکنولوژی، خودکارسازی شده اند. اما در تحول دیجیتال  به جای تمرکز روی فرآیندهای مبتنی بر قوانین که در مهندسی مجدد فرآیند بررسی می شوند، هدف اصلی تمرکز روی دستیابی به داده های جدید و استفاده از آنها برای بازآفرینی فرآیندهای قدیمی قانون-محور است. به عبارت دیگر، در تحول دیجیتال داده مقدم بر فرآیند است اما در مهندسی مجدد سازمان، فرآیند بر داده مقدم است.

یک رویکرد داده-محور فرصت به دست آوردن دانش جدید را فراهم می­کند و سازمانها را قادر به تولید مدل های کسب‌وکار نوآورانه و عملیاتی خلاقانه می­کند. به عنوان مثال، شرکت ایربی ان بی توجه خود را از فرآیندها به داده‌ها تغییر داده است. شرکت ایربی ان بی دارایی‌های فیزیکی خاصی ندارد (مثلا هتل‌ها). این شرکت مثال واقعی از تجسم دوباره فرآیندهای قانون-محور قدیمی در صنعت هتلداری است که به جای توجه به دارایی­ها، روی داده ها متمرکز شده است. در مدل کسب‌وکار ایر بی ان بی، مالکان آپارتمان­ها، ملکشان را بصورت موقتی جایگزین هتل­ها می­کنند و ارزش جدیدی  برای مهمانان (انتخابهای بیشتر، صمیمانه  تر و ارزان­تر) در نظر می­گیرند.

بزرگترین تفاوت تحول دیجیتال و مهندسی مجدد فرآیندها، نحوه­ای است که کارکنان دانش چگونگی انجام کار را تفسیر می­کنند و شیوه استفاده از این دانش جدید اخذ شده برای بهبود توانمندی­های تصمیم‌گیری (تصمیم گیری داده-محور) است. بر اساسِ تمامیِ منابع داده­ای جدید، منابع دانشی جدیدی مبتنی بر این داده­ها ایجاد می­شوند. به جای کارآمدتر و سریع‌تر کردن فرآیند‌ها که هدف خودکارسازی است، تحول دیجیتال نیازمند اشخاصی منحصربفرد برای بازبینیِ مجدد فرآیندهای قدیمی و ایجاد فرآیندهای جدید و تصمیمات نوین است.