فراموشی سازمانی در رسانه ها
آنچه يك ديدن كند ادراك آن سالها نتوان نمودن با بيان

آلوین تافلر آینده پژوه معروف فرانسوی گفته است: بیسوادان در قرن 21 کسانی نیستند که نمی توانند بخوانند و بنویسند بلکه کسانی هستند که نمی توانند آموخته های کهنه خود را دور بریزند و دوباره بیاموزند.
چالش جدی که مدت هاست بسیاری از سازمان های رسانه ای از آن رنج می برند و آنها را در عرصه رقابت اعم از جذب مخاطب تا شکوفایی در اقتصاد رسانه ای دچار آسیب می کند، باقی ماندن در مرداب تکنیک ها و آموزه های کهنه و فرسوده است.
مطلب خواندنی به قلم مهدی قمصریان با عنوان «فراموشی سازمانی در رسانه ها» در همشهری مورخ 5 اسفند 91 منتشر شد که حدیث روزگار ماست. در چند ساله گذشته مدیران رسانه ها نیاز به مدیریت دانش را به خوبی حس کرده و درصدد برآمده اند که بیش از گذشته از مزایای این نوع مدیریت بهره ببرند. مدیریت دانش البته نیازمند نظام یادگیری، گردآوری، نگهداشت و پخش و انتشار دانش است. بخش دوم این نوع مدیریت «فراموشی سازمانی» است که صد البته در نوع قاطبه مدیران و راهبران سازمانی مغفول مانده و به سادگی پذیرفتنی نیست.
هر بنای کهنه کابادان کنند نی که اول کهنه را ویران کنند
خوب بیاد دارم سال های دور مطلبی را با عنوان «تحول سازمانی؛ ضرورتی انکار ناپذیر» را در جمع مدیران رسانه ارائه دادم. سخن به بیت فوق رسید. زلزله و ولوله ای در افتاد که چه گفته اید! مگر ما چه کرده ایم که می خواهید ما را خراب کنید!
فراموشی سازمانی این امکان را برای سازمان ها فراهم می کند تا در مواقع لزوم دانش سازمانی خود را «آگاهانه» کناری گذارده و دانش جدیدی را به کار گیرند و بدین سان شکل خود را روزآمد کنند. برای پاسخ به این دغدغه رسانه ها باید نظام مند، آگاهانه و برنامه ریزی شده به فراموشی سازمانی نگاه کرده تا در نهایت و در یک گذار موفق به نتایج مثبتی دست یابند.








